دوره برنامه ریزی ضمیر ناخودآگاه به سبک متد A.J
دوره غول چراغ جادو (برنامه ریزی ضمیرناخودآگاه به سبک متد A.J)
همیشه به دنبال این بوده ایم که زندگی شادترداشته باشیم، همیشه به دنبال شغل بهتر بوده ایم، همیشه به دنبال کسب درآمد بیشتر از روش های ساده تر بوده ایم.
همیشه به دنبال تناسب اندام، روابط عالی، شریک عاطفی فوق العاده، زندگی لاکچری، سلامتی جسم و روح و در یک کلام به دنبال خوشبختی بوده ایم.
اما قطعا در برخی از این حوزه ها موفق و در رسیدن به بعضی دیگر ناموفق بودیم.
اما چرا ؟
چرا نتوانستیم در همه حوزه ها پیشرفت داشته باشیم ؟
جوابش ساده است!!!
چون نخواستیم که از قدرت غول چراغ جادومون یا همون قدرت ضمیرناخودآگاهمون استفاده کنیم تا اون ما رو خیلی ساده تر به مسیرهای درست هدایت کند.
شاید چون تا به حال اصلا نمی دونستیم چنین غول قدرتمندی را در درونمون داریم؟!؟
در دوره بی نظیر غول چراغ جادو ما به شما آموزش خواهیم داد که چگونه با این غول ارتباط برقرار کنید و از توانایی های اون در جهت برآورده کردن تمامی اهدافتون استفاده کنید و با تلاش فیزیکی کمتر به خواسته های بیشتری دست پیدا کنید، این دوره برای افرادی است که می خواهند سریعتر به آرزوهاشون برسند.
اگر تون هم جزو این دسته از افراد هستی پس با من همراه شو تا قوانین موفقیت رو به تو یاد بدهم.
باید تصمیم بگیری ……
هزینه این دوره چقدر است ؟
هزینه دوره برای مدت محدودی تنها ۱٫۳۹۰٫۰۰۰ تومان (یک میلیون و سیصد و نود هزار تومان) است .
برای پرداخت هزینه دوره می توانید از دو طریق اقدام کنید :
روش اول :
هزینه دوره رو به شماره کارت زیر واریز کرده و فیش واریزی را برای ما ایمیل و یا در تلگرام به شماره ۰۹۳۸۰۳۷۰۶۱۱ ارسال کنید .
ایمیل : MethodAJ@gmail.com
شماره کارت تیم متد A.J
۶۲۲۱-۰۶۱۲-۰۱۷۳-۴۹۲۰
بانک پارسیان به نام آقای ” احد جعفری زاده “
روش دوم :
از طریق درگاه پرداخت بانکی زیر اقدام به خرید دوره نمایید ( می توانید از کیف پول خود در وب سایت هم استفاده کنید(مخصوص کاربرانی که کیف پول خود را قبلا شارژ کرده اند ))
دقت داشته باشید که تمامی دوره ها آنلاین هستند و به محض پرداخت هزینه دوره ، جلسات در پروفایل کاربری شما باز خواهند شد .
دوستدار شما
احد جعفری(مدرس دوره های متد A.J)
570 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
جلسه اول دوره غول چراغ جادو،:۱۴۰۰/۱۰/۹
من به خودم جایزه دادم .مثلابرای خودم هدیه گرفتم یاخودمومهمان کردم به صرف غذای موردعلاقه ام .یارفتن به مکان موردعلاقه ام.وخب ازاین لحظه به صورت آگاهانه انجامش خواهم دادبرای همراه کردن ضمیرناخوداگاهم
سلام جلسه اول در مورد جایزه دادن به خودم
یادم هست که خیلی با اشتیاق و علاقه برای دوستی که دچار حادثه رانندگی شده بود کمک کردم با اینکه خودم تنها بودم و خیلی برام سخت بود هر روز براش غذا درست میکرم و جالب این بود که هر روز که بر میگشتم خانه به پشت شانه خودم می زدم و به خودم آفرین میگفتم و با این کار قدرت میگرفتم .واقعا انگار در دنیای دیگری بودم انگار فرشته ها با من همراه بودن.هر رزو با شوق خودم را به آغوش می کشیدم و به خودم حرفهای خوب میزدم . واقعا تجربه جالبی بود و باعث شده بود بیشتر نشانه های خوب اطرافم ببینم. حتی برکت زندگیم بیشتر شده بود. هر روز کسی دست مهربانی به سمتم دراز میکرد. امیدوارم این دوران طلایی همیشه در زندگی همه عزیزان باشد
سلام و وقت بخیر
تمرین جلسه اول دوره غول چراغ جادو
در مورد جایزه دادن به خود :
من چندین بار این کار رو انجام دادم ولی نه اگاهانه مثلا لز ی جیز خوشم اومده و به مناسبتی برا خودم هدیه خریدم. . قبلا شنیده بودم یا در قالب کلیپهای فضای محازی دیده بودم که برای بهتر شدن حال دلمون به خودمون هدیه بدیم و اینکارو کرده بوده بودم ولی امروز به لطف این دوره از ارزش این کار اگاه شدم .
امیدوارم هرچه بیشتر شاهد جایزه گرفتن همه ی دوستان و خودم باشم .
سپاس از استاد گرامی که بزرگترین و ارزشمندترین هدیه رو به ما ارزانی داشتن .
شاد و متناسب باشید.
سلام وقت بخیر
من این موارد هیپنوتیزم رو دیده بودم ولی الان فهمیدم که با ضمیرناخودآگاه ارتباط میگیرن
ی نکتهای ک لازم شد یاد آوری کنم، معجزه شکر گزاری هست. دوستان با خودتان عهد ببندید برا هر چیز، ولو خیلی ساده باشه اما حس خوب ب شما داده بلافاصله شکرگزاری کنید. دنیاتون متحول میشه. ❤️❤️
سلام صبح همه عزیزان ب خیر و عافیت، تمرین جلسه ۱۳ رو من ب این روش انجام میدم ک، جملات با بار منفی روچه بر زبان وچ حتی درون ذهن خودم، سعی می کنم بکار نبرم. خیلی وقتا پیش میاد ک ی چیزی بر زبان میارم البته منظورم در جمع نیست، بعد صدایی در درونم میگه خودت هم از گفتنش حس بدی داری پس چرا میگی😳 درسته که غول چراغ جادو یا همون ضمیر ناخودآگاه ما بچه س، اما خیلی حواسش جمع هست، با گفتن کلمات وجملات دارای بار مثبت، خوشحال میشه وحس خوب رو خیلی عالی درک میکنه 😊. وبرعکسش هم هست که واکنش آنی نشون میده. پس من خیلی خیلی سعی دارم از این ب بعد فقط کلمات و جملات مثبت بکار ببرم. البته اگه نتونم برزبان بیارم اصطلاحا تودلم یا زیر لبم، این کار رو میکنم. البته میبینم ک گاهی اطرافیان با تعجب نگاه میکنن، وقتی دارم زیر لبی چیزایی رو برا خودم زمزمه میکنم😳😳. ب قول استاد جعفری، اونا تو دنیای خودشان هستن و من تو دنیای خودم. 😊😊دوستان، زمزمه کردن جملات وکلمات مثبت مثل من خوشبختم، یا من توانمندم، یا من ثروتمند وغرق خوشی ونعمت هستم واز این قبیل، خیلی حس خوبی بهتون میده وباعث میشه افکار منفی در ذهن شما جا نگیره وب قول معروف ب چیزای بیخودی فکر نکنید. در همه حال سعی کنید حس وحال خوب ومثبت رو مدام ومدام تکرار کنید. اونوقت میشه باور، وتکرار باورها میشه معجزه زندگیها مون. و ب قول من، زندگی کردن خیلی خیلی بهمون خوش میگذره😉😉. طوری که از دیدن ی گل کوچیک کنار جدول خیابون🌺یا صدا ی یک پرنده 🐦 غرق خوشی میشیم. از خونه ک میام بیرون تا برمیگردم میبینم همه چیز اطرافم طلای نابه. زمین و آسمان و کوه وحتی آدما. انگار ی آدم دیگه متولد شدم. شما هم با تمرکز بر مثبتها اطمینان داشته باشید، تجربه شو ب دست میارید. بهتون قول میدم. شاد وپر انرژی و مثبت وثروتمند باشید ب قول استادجعفری گرامی. 😍😍😍🌹🌹🌹
سلام
جلسه سوم
من همیشه در درونم به خودم میگم نظرت رو در جمع مطرح نکن حالا میگن ببین چه نظری داره یا میگن از تو انتظار چنین نظری نداشتیم یا ممکنه از من بدشان بیاد و وجهه اصلیم رو از دست بدم.
وقتی هم میخوام کاری انجام بدم میگم معلومه باز موفق نمیشی شکست میخوری نمیتونی خوب درست کنی
وقتی هم خرید میکنم به نظر دیگران فکر میکنم حالا میگن ای چیه خریدی
یا همینطور در مورد لباس پوشیدن حالا میگن این چیه پوشیدی آبرومونو بردی
اصلا از این گفتگوها خوشم نمیاد.
سلام استاد گرامی تمرین جلسه سوم:گفتگوی درونی نادرست نسبت به هویت تان:بعضی وقتها بچه هایم از روی بازیگوشی کاری علیه من می کنند میگویم ببین دخترت هم داره بازیت می دهد داره مسخره می کنه و میگم بچه ها هم مرا دوستندارند و ارزشی واسشون ندارم ،میگم مادر خوبی نیستی و در ذهنم حرفهای زیادی گفته میشه و حالم بد میشه،بقیه را در دفترم یادداشت کردم
با سلام و احترام ، من دوست دارم در اوشان ویلا داشته باشم به ویلای خاله ی دوستم در اوشان رفتم و جزء به جزء اون ویلا رو از نظر گذروندم و موقع تصویر سازی ،تصویر اون ویلا رو تجسم میکنم
سلام، روزوروزگار برهمه عزیزان خوش، جلسه ۱۱ دوره غول چراغ جادو رو میگذرونم، در این جلسه استاد جعفری در مورد تجسم خلاق نکات خیلی مهمی رو اشاره وتاکید کردن. در مورد خرید خانه، دقیقا اینو من تجربه کردم. قبلا ما ی آپارتمان ۲ خواب داشتیم ک چون روی پیلوت بود، ب لحاظ گرما وسرما وصدای رفت و آمد ماشین ها وآسانسور، خیلی خیلی اذیت بودیم همیشه با خودم میگفتم که اگه ی جای بزرگتر، پرنور تر، دلباز وب لحاظ گرما و سرما، okگیرمون بیاد چقدر خوبه. والبته، ی آپارتمان با همین شرایط ک گفتم رو تو ذهنم تجسم میکردم، اما ن خیلی دقیق و با جزئیات کامل (ایکاش چند سال قبل با متد aj واقای جعفری آشنا میشدم ک میتونستم خیلی خیلی دقیق و کامل تجسم کنم اونوقت یقین دارم که جای بهتری گیرمون میومد☺️
) بعد از ی جستجو همین خونه ک الان توش هستیم رو خدا سر راهمون گذاشت وجالب این بود ک من اونموقع با خودم میگفتم که این خونه کوچولوی فعلی رونمیفروشیم وپول خرید خونه جدید خودش جور میشه اما نمیدونم چجوری😳☺️ ودقیقا همینطور شد.شاید باور نکنید. اما ب قول آقای جعفری برای هدف بعدی، انشاءالله ی خونه ویلایی درجه یک، با تمام جزئیات و ی ماشین درجه ۱ عالی هدفم هست. که انشالله باتلاشم ب اون میرسم. اینکه قدیم میگفتن خواستن، توانستن هست رو حالا بهتر میتونم درک کنم.
البته این نکته هم ک ب هر چی فکر کنی واونو باور داشته باشیم بهش میرسیم، یقینا بهش میرسیم ومن ب این ایمان دارم. ونکته مهم دیگر، دوستان، نوشتن اتفاقا ی خوب، ولو کوچک در طول روز، خیلییییی مهمه، شما از همین امروز شروع کنید، وشب ولو، ۵ تا ۶ دقیقه دفترچه رو ی نگاه بندازید، وناخوداگاه لبخندی رو لبتون میاد، ب عنوان مثال منتظر تاکسی خالی تو ی خیابون بودید که میدونستین معمولا تاکسی خالی تو اون مسیر، بعیده از راه برسه، ی هویی ی تاکسی خالی میاد جلو پاتون وشما حتی وقتی که توش نشستي هم باورش براتون کمی سخته،( البته منظورم اوایل هست،). ونکاتی کوچیک مثل این. اگه بنویسی وتکرار کنید، یقین داشته باشید که ب مرور زمان اتفاقا ی خوب یکی یکی وچند تا چند تا، ب دنبال هم از راه میرسه. حالتون مدام خوب وخوبتر میشه مطمئن باشید. استاد جعفری گرامی، خواهش میکنم در مورد این مطلب اگه درست میگم تأیید واگه اشتباه میکنم، منو راهنمایی بفرمایید. سپاسگزارم 🌹🌹
سلام و درود بر شما خانم امیرشاهی گرامی
قطعا چنین چیزی امکان پذیر نیست
امکان چنین چیزی وجود ندارد که ما به خواسته مون برسیم بدون اینکه اون رو در جایی در گوشه ای از ذهن نپرورانده باشیم
بیشتر تامل کنید
سلام، روز وروزگار بر شما خوش، راستش تا کنون تجربه ای از رسیدن با تجسم سازی، نداشتم. انشاءالله اگه در آینده نزدیک اونو ب دست بیارم وبهش برسم، حتما ب اشتراک خواهم گذاشت. 🌹🌹🌹
سلام و روز بخیر
تمرین جلسه نهم دوره غول چراغ جادو
من چندین سال پیش تو جلسات دکتر فرهنگ شرکت کردم و از اون روز که گفتند جملاتی مثل دست شما در د نکنه یا خسته نباشید را به کار میبردم ولی چند سال هست که دیگه به کار نمیبرم از کلمه ممنون ، مچکرم ، سپاسگزارم استفاده میکنم به جای خسته نباشید خدا قوت یا خدا قوت پهلوان تو باشگاه به کار میبرم اما بازم شاید گاهی به کار ببرم اما هر چه فکر کردم چیز خاصی یادم نیامد .
سلام استاد جلسه اول غول چراق من تا حالا به خودم جایزه ندادم ولی تا دلم بخاد از خودم تعریف میکنم که چه غذا خوشمزه ای درست کردم به!!اما حالا که وارد این متد شدم برا خودم لباس سایز کوچیکتر خریدم به بدن میگم برا وقتیه که به این سایز رسیدیه
سلام
جلسه دوم
در مورد کلیپها باید بگم: به نظر من اون اشخاص با تخصص و تکنیکهایی که بلدن به ضمیر ناخودآگاه فرد نفوذ میکنن و از اونها میخوان کارهایی رو که اونها میگن انجام بدن
در حقیقت افراد رو تسخیر میکنن .
باسلام و احترام خدمت استاد جعفری بزرگوار و دوستان قدرتمندم در متد aj
در رابطه با تجسم و تصویر سازی .من همیشه یک خانه ی روستایی رو در شمال تجسم میکردم که باغچه ی زیبایی داشته باشه و من از عطر و بوی زیبای درختان ،گلها ،هوای بارانی شمال ،صدای زیبای دریا و پرندگان برخوردار باشم .خیلی وقت بود از همسرم میخواستم تا قطعه ای زمین در شمال بخریم و ایشون علیرغم اینکه میگفت بله خوبه زمین داشته باشیم اما اصلا در صدد خرید نبود .تا اینکه من به اشتباه پولی رو بر حسب اعتمادم به حساب فردی واریز کردم و چون ایشون توان برگرداندن پول رو نداشت و هزینه کرده بود هزار متر زمین در شمال به ما داد و داخلش هم یک کلبه ساخت و این شد نتیجه ی تجسم زیبای من ..
با سلام و روز خوش
تمرین جلسه هشتم دوره غول چراغ جادو
با دیدن این کلیپ این باور محدود را به ذهن ما القا میکنه که تا کوچکترین مشکل بین یک زوج پیش میاد عوض اینکه به فکر راه حل باشه فکر جدایی می افتند و خیال میکنند که با جدایی مشکلاتشان حل میشه در حالی که اینگونه نیست و حتی اگر هم وارد رابطه دیگری بشن خوشبخت نمیشن بلکه دوباره با شکست مواجه میشن حتی اگر اون رابطه به هم نخورد . و اینکه بد بختی های خودشون را گردن تقدیر و سرنوشت و خواست خدا می اندازند و پای خودشون را از اتفاقات زندگیشان کنار میکشم و خود را بی تقصیر میدانند و اینگونه خشم و کینه و نفرت در دلشون میکارند و دست از تلاش و پشتکار برای زندگی بهتر بر میدارند چون میپذیرند که دیگه تقدیرشون بد شانسی بوده و کاری نمیشه کرد این در حالی است که افکار و رفتار ما باورهای ما را میسازد و جهان را را باور های ما میسازه و باعث ایجاد اتفاقات و رویداد های زندگی ما میشه و اینگونه با یک موسیقی حساس بخش مقاومت ضمیر نا خودآگاه ما را در دست میگیرن و وقتی ذهن ما در گیر اون موسیقی و بخش حساس فیلم است ضمیر ناخودآگاه عزیز ما را برنامه ریزی میکنند و اینگونه باور محدود کننده را به ذهن ما القا میکنند پس عاقل باش و مراقب ورودی ها و تغذیه ذهنت باش هر فیلمی ارزش دیدن ندارد که ذهن نازنین ما را هدف بگیره و برنامه ریزی کنه ،🤗🥰🥳
با عرض سلام و وقت بخیر
تمرین جلسه اول
من به خودم گاهی جایزه های کوچک دادم موقعی که از خودم بابت کاری رضایت داشتم، مثلا یه دفتر زیبا یا یه گل یه وقتایی خوراکی …
البته تعداد دفعات جایزه دادن زیاد نبوده.
سلام وقت بخیر
تا قبل از دوره در حد توانم بیشمار به دیگران جایزه و هدیه دادهام
اما به خودم خیر
سلام وعرض ادب واحترام خدمت استاد گرامی آقای جعفری و دوستان عزیزم، ابتدابگم ک من فارغالتحصیل سال ۱۳۷۶ی رشته دانشگاهی هستم، از اونموقع تا همین امسال فقط وفقط کار کردم، یکی دوبار به فکر ادامه ی تحصیل در مقطع بالاتر رشته م افتادم، وشرکت هم کردم، اما متأسفانه ی بار ک قبول نشدم و ی بار هم ک قبول شدم وکمی ادامه هم دادم، اما با توجه به شرایط خاص وموقعیت اون زمان، متأسفانه انصراف دادم. من الان حدودا یکسال هست که بطور کاملا اتفاقی با متد aj. آشنا شدم، ودر این مدت باور کنید اتفاقای عجیب و عالی زیادی برام افتاده ک همشونم مدیون استفاده از روش وتکنیک های این دوره هستم. براتون مثال میزنم؛ ی مدتی به شک وتردید افتادم ک خب حالا طرز فکر و نگاه واندیشه مو به مسائل و جریانات اطرافم عوض میکنم، ودیگه لازم نیست ب شیوه متد aj با مسائل پیرامون خودم مثل تناسب اندام، یا زندگیم وکارو…. برخورد داشته باشم. وب اصطلاح برگشتم سرخونه اول. هر چی پیش میرفتم منظورم اون روزایی بود ک بقول خودم، متد aj رو تعطیل کرده بودم.! میدیدم ک نه خیر، از اتفاقات خوب وپیشرفت و حس وحال خوب خبری نیست که نیست، دوباره کسالت بودوتکرار روزای تکراری، باور کنید که این کار رو چند بار تکرار کردم، ویقین دونستم که این راه را خدا به من وشما وهر کسی ک با متد aj
آشنا میشه نشون داده. با ادامه واز سر گیری، دوباره اتفاق های خوب شروع شد.وانگار اینبار بیشتر. کار پردردسر قبلي من. ک ازش خسته وکلافه شده بودم ناگهان تغییر کرد. باورتون میشه، ناگهانی. خیلی خیلی خدا را شکر گذاری کردم. بعد ی دفعه ب فکر افتادم که برم سر وقت ادامه درس!! خودم. هم تعجب کردم 😳 اطرافیان و خانواده وبخصوص پسرم ک الان دانشجو ی ترم آخر دانشگاه هست، بهم میگن، ک ولش کن، حوصله داری میری دنبال دردسر ک چی بشه و…. اما باور کنید نمیدونم چجوری کتابا رو خریدم، چجوری دارم برنامه ریزی درس خوندن رو ادامه میدم، همش خودش اتومات داره جلو میره 🤔 خلاصه بگم ک این روش. آقای جعفری، خیلی شبیه معجزه س. البته من تو زندگی هيچ وقت به معجزه واینجور مقولات اعتقادی نداشتم، اما اگه. تو امتحان ارتقای تحصیل قبول بشم، ب معجزه هم معتقد میشم😊😊وکلام آخر اینکه دوره غول چراغ جادو، بینظیر ه، من الان جلسه ۹ رو دارم میگذرونم، وامیدوارم تا آخر دوره یاد بگیرم ک بهش درست وحسابی فرمان بدم. 😅اما تا همین جا هم حس وحال خوبی دارم. براتون بهترین ها رو آرزو میکنم. شاد وسلامت و پرروزی باشید 🌹🌹🌹🌺🌺
سلام، خدمت شما، ببخشید ک من تمرین جلسه ۸ رو اشتباها جلسه ۹ تایپ کردم. بازگردان جملات ۱۵ گانه به زبان غول چراغ جادو رو در جلسه ۸ انجام دادم. وارسال کردم.
سلام وعرض ادب واحترام خدمت استاد گرامی وهمراهان عزیزم، تمرین🌺🌺 جلسه ۹🌺🌺 دوره غول چراغ جادو رو ایجوری انجام دادم وجملات رو ب زبان حال وزبان غول چراغ جادو نوشتم. 🌺جمله ۱،من ثروتمند میشوم ؛ اینجوری میگم ک من انسان ثروتمند ی هستم و مطمئن هستم که هرروز ب طرف ثروت بیشتری که لیاقتشو دارم میروم.🌺 جمله ۲،خدایا به من سلامتی عنایت کن. اینجوری میگم ک، خداوندا بخاطر سلامتی جسم وروحم، سپاسگزارم.🌸 جمله ۳؛من هيچ وقت به گرفتاری هایم فکر نمیکنم. اینجوری میگم ک، من همیشه به اتفاقات عالی ک برام میافتد فکر میکنم ومنتظر اتفاقات عالیتر وبینظیرتری در زندگی روزمره خودموهستم.🌼 جمله۴؛ ناراحتی قلبی من زود خوب میشه؛ اینجوری میگم ک، قلب من هرروز سالمتر از روز قبل است.🌻 جمله ۵؛انشاءالله فرزند من به خواست خدا در آينده گوش ب حرف کن میشود. اینجوری میگم ک، فرزند من بسیار خوب وگوش حرف کن است.🏵️ جمله ۶؛انشاءالله شریک زندگی مورد نظر مو پیدا میکنم. اینجوری میگم ک، البته با توجه به اینکه من الآن متاهل هستم😉 من شریک مورد نظر مو در زندگی پيدا کردم وباهاش خوشبخت هستم.🌹 جمله۷؛ خدایا منو ببخش و بیامرز. اینجوری میگم ک، خداوندا میدونم واطمینان دارم ک تو منو بخاطر اشتباهات گذشته زندگیم خواهی بخشید، میدونم ک تو عاشقانه منو دوست داری وتنبیهم نمیکنی، همونطور که من عاشقت هستم. وب لطف و رحمت بی انتهای توامیددارم. 🌹جمله۸؛ خدایا فردا کمک کن که من در امتحان جواب سوال ها یادم بیاد؛ اینجوری میگم ک، من مطمئنم تو امتحان فردا بهترین نمره رو میگیرم وخدا هم مثل همیشه منو یاری میکنه.🪴 جمله ۹؛نذر کردم ک ی کار خوب با حقوق خوب گیر بیارم. اینجوری میگم ک، من الان کار خوب با حقوق خوب دارم وتلاشمو میکنم ک هر روز بیشتر پیشرفت کنم. 🌱جمله ۱۱؛انشاءالله همه چیز درست میشه. اینجوری میگم ک، خدارو شکر که همه چیز عالی هست. وعالیتر هم میشه به لطف خدا.🌳 جمله ۱۲؛امیدوارم سفر بی خطری داشته باشید. اینجوری میگم ک، امیدوارم سفری پراز لذت وشادی و تندرستی داشته باشید. جمله ۱۳؛انشاءالله عاقبت به خیر بشین. اینجوری میگم ک، امیدوارم ک همیشه مث الان خوب وموفق و شاد وزندگیت پر رونق و ثروت باشه. جمله🍁🍁 ۱۴؛من ب زودی لاغر میشم. اینجوری میگم ک، من انداممو دوست دارم و برای رسیدن به اندام متناسب تر تمام تلاشم رو میکنم.🌺 جمله ۱۵؛من حتماً از این دوره نتیجه میگیرم. اینجوری میگم ک، من نتايج عالی این دوره رو دیدم واطمینان دارم ک نتایج بهتر وعالیتری از این دوره نصیبم میشه. اما یک نکته مهم رو خدمت استاد عزیزم وهمراهان گرامی بگم واون اینکه من تعدادی از جملات زیبای این دوره رو رو کاغذ ابر و باد در قطع کوچک با ماژیک های رنگارنگ نوشتم و داخل کمد لباسم زدم، وهروقت ک میرم لباس بردارم، اونا رو میخونم وحال خیلی خیلی خوب وعالی بهم دست میده، برای همه شما عزیزان آرزوی سلامتی و شادی و حس عالی رو دارم. ❤️❤️💖💖
سلام ودرود خدمت استاد عزیز وگرامی ودوستان عزیزوهمراه
تمرین جلسه دهم
من همیشه خانهای رودوست داشتم که بزرگ باحیاط بزرگ وپراز گل و درخت وسالن پذیرای جدا وخیلی زود صاحب چنین خانهای شدم
من همیشه در تصوربچه های خیلی باهوش و بامعرفتی رو داشتم خدارو صد هزار مرتبه شکر فرزندانم همینطور شدند
خدارو به خاطر دادن این نیروی عظیم به ما انسانها بی نهایت سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم
تمرین جلسه اول
بله به خودم جایزه دادم
چند روز پیش در حال خواندن درس بودم دلم نارنگی خواست
به خودم گفتم اگه این درس رو تموم کنی جایزه تو نارنگی هست
بعد از اتمام درس وقتی میخواستم درس بعدی رو آغاز کنم یه صدایی در درونم گفت پس نارنگی چی شد؟؟؟
پوست کندم و نوش جان کردم😁
سلام وقت بخیر درمورد تمرین جلسه ۱۳,
من مدتیه که دارم باخودم تمرین میکنم که وقتی میخام از محبت کسی تشکر کنم عبارت دستت درد نکنه را استفاده نکنم
به جاش از خیلی ممنون،لطف کردی،محبت داری استفاده میکنم
سلام خدمت استاد بزرگوارم اقای جعفری گرامی
سوال این بود ایا تا به حال خودتون برای کاری که انجام داده اید جایزه داده اید یا نه؟
من جلسه اول غول چراغ جادو هستم .من الان که فکرمیکنم میبینم کارهای زیادی انجام دادم ولی اصلا نمی دانستم باید از خودم بابت کارهای انجام شده تشکر کنم شاید بعضی وقتها از پختن غذای عالی از خودم تعریف می کردم ولی تاحالا بابت هیچ کاری به خودم جایزه نداده ام ونمی دانستم که باید چنین کاری را انجام داد وحالا که اولین جلسه را گوش کردم میبینم چقدر کوتاهی کردم من صادقانه صحبت کردم امیدوارم بتوانم جبران کنم
با عرض سلامو ادب
تمرین جلسه دوم:نوشتن دیدگاهمان درمورد کلیپهایی با موضوع قدرت ضمیر ناخودآگاه:کلیپها خیلی جالب بودند ولی مهمترین نکته ای که با دیدن این کلیپها متوجه شدم این بود که تا الان خیلی از تصمیماتم در زندگی ام را دیگران برایم گرفتند و از ضمیر ناخودآگاهم خبری نداشتم ،اما از این به بعد با راهنماییهای شما استاد و قوی کردن اخلاص و اراده ام و البته توکل بر خداوند منان راه تازه ای انتخاب کرده و خودم تصمیم خوب می گیرم
سلام و عرض ادب
تمرین جلسه اول
جایزه ندادم به خودم ولی تا دلتون بخادسرزنش کردم خودمو
سلام استاد گرامی و دوستان توانمندم
جواب سوالات درس هفتم غول چراغ جادو
۱.من ثروتمند میشوم. یعنی من فقیر هستم
💓 این که من ثروتمند هستم و بابت این خدارا شکر میکنم
۲.خدایا به من سلامتی عنایت. فرما یعنی من سلامتی ندارم و صاحب آن هم نمی شوم.
💓خدایا شکرت که به من سلامتی دادی شکرت
۳.من هیچ گاه به گرفتاری هایم فکر نمیکنم یعنی من گرفتارم
💓خدایا شکرت که من به خواسته ها و داشته هایم فکر میکنم شکرت
۴.ناراحتی قلبی من زود خوب میشود.یعنی قلب من ناراحت است و معلوم نیست خوب میشم یا نه
💓خدایا شکرت که قلب من آرام و سالم است شکرت
۵.ان شاالله که فرزند من به خواست خدا در آینده بسیار حرف گوش کن خواهد شد یعنی من در رفتار فرزندم هیچ تاثیری ندارد و همه را گردن خدا می اندازم
💓خدایا شکرت که فرزند من حرف گوش کن و عالی است خدایا شکرت
۶.ان شا الله شریک زندگی مورد نظرم را پیدا خواهم کرد یعنی من شریک مورد نظرم را ندارن و به اون نخواهم رسید
💓خدایا شکرت که شریک مورد نظرم را دارم و با شادی زندگی میکنیم.شکرت
۷.خدایا من را ببخش و بیامرزد یعنی من گنه کارم یعنی مخربترین فرکانس عالم
💓خدایا سپاس که تو بسیار بخشنده ای و من مورد رحمت تو هستم. شکرت
۸.خدایا کمک کن فردا توی امتحان جواب سوالتم یادم بیاید .یعنی امتحانم را بلد نیستم
💓خدایا سپاسگزارم که امتحانم را خواندم ومثل همیشه موفق هستم سپاسگزارم.
۹.نذر کردم یه کار خوب با حقوق خوب گیرم میاد یعنی کار مورد علاقه ام را ندارم و به آن دست پیدا نمیکنم
💓خدایا سپاسگزارم که یه کار عالی با حقوق عالی دارم سپاسگزارم
۱۰.به امید خدا که مشکلی توی کارم پیش نمیاد یعنی کارم به مشکل بر میخوره و موفق نمیشم.
💓خدایا شکرت که کارم را به نحو احسن و با موفقیت به نتیجه میرسم .شکرت
۱۱.ان شا الله همه چیز درست میشه یعنی هیچی سر جا خودش نیست
💓خدایا شکرت که همه چیز عالی پیش میره
۱۲.امیدوارم سفر بی خطری داشته باشید یعنی در سفر خطر هست
💓خدایا شکرت که در سفر شادم و به سلامت سفرم را پشت سر گذاشتم
۱۳.ان شالله عاقبت به خیر شوی یعنی الان عاقبت به خیر نیستی
💓خدایا شکرت که همیشه شاد و عاقبت به خیری در کارهام
۱۴.من به زودی لاغر میشوم یعنی من الان متناسب نیستم
💓خدایا شکرت که در مسیر تناسب اندام هستم و لباس های زیبایی که دوست دارم را می پوشم و شیک و جذابم
۱۵. من حتما از این دوره نتیجه میگیرم یعنی الان حالم خوب نیست در آینده شاید به نتیجه برسم
💓خدایا شکرت که من در مسیر دوره حالم عالیست و هر روز نتایج بهتر از دیروز میگیرم .
سلام ودرود خدمت استاد عزیزو گرامی ودوستان همراه
تمرین جلسه نهم چند روز پیش رفته بودم سالن برای حرکات اصلاحی ثبت نام کنم مربی بعد از توضیحات من گفتن که باید دوسال بیای تا مشکل گردن وکمر تون رفع بشه ومن باینکه مدتها هست مراقب کلماتی که بکار میبرم هستم گفتم انشالله وموقع خداحافظی هم گفتم خسته نباشید.
با عرض سلام و خدا قوت خدمت استاد عزیز و همگروهیهای قدرتمندم ، در رابطه با جلسه ی نهم ، جمعه ی گذشته نزدیک ظهر یکی از دوستان خانوادگی تلفن کرد و برای کاری قرار گذاشت که به منزل ما بیاد ،ما هم از ایشون دعوت کردیم برای ناهار تشریف بیارن و به پسرم اطلاع دادیم که دوستمون قراره بیاد منزل ، پسرم گفت اگر برای ناهار بیاد من نمیام ، همسرم به من گفتن مراقب خودت باش این بچه ها در آینده ما رو خونه شون راه هم نمیدن 😊😊😊 این جمله ی همسرم معنیش این بود که باید به فکر پیری و افتادگیمون باشیم و روی بچه ها نمیشه حساب کنیم . که البته باید این جمله اینطور اصلاح بشه که: نه اینطور نیست فرزندان ما همیشه خوب و مهربان هستند و هوای والدینشون رو داشته و خواهند داشت .
سلام ودرود خدمت استاد عزیزو گرامی ودوستان عزیزو همراه تمرین جلسه هشتم
من بعد از دیدن این کیلیپ احساس غم وغصه بهم دستت داد چون ومدام تکرار میکرد که غصه رسم روزگاره واین واقعا همون ورودیهای ناخوبی هست که ما باید خیلی مراقب باشیم که به ضمیر ناخودآگاه همان ناثیر نگذاره برای همین دیگه تکرارش نکردم که خیلی دقیق بفهم چی میگفت وتنها چیزی که متوجه شدم که علیرغم میلشون از هم جدا شدند این جدایی رو تقدیر خودشون میدونستند وعلت این جدایی رو خارج از خودشون میدونستند.
با سلام
تمرین جلسه ۱۵ دوره غول چراغ جادو
۱
هدف: رسیدن به رشته ی مورد علاقم
بها: وقت و انرژی بسیار در این مسیر_ تلاش برای نمره ای خوب _ گذشتن از یک سری کارهای غیر ضروری وقت گیر
۲
زنده ام
توانایی دیدن دارم
توانایی شنیدن دارم
افراد مهم زندگیم را از دست ندادم
فلج نشده ام
سلام
درمورد تمرین جلسه ۱۲
نشانه هایی که به ما حس خوب میده واز اون خبر یا پیش امد احساس رضایت یا شادمانی یا امید واری میکنیم میتونه نشانه های ورتبط باشه بعضی وقتها یه مطلب یا خبری یا پیش امدی ترس ،دلهره یا احساس بدی بهمون میده مسلما نشانه خوبی نیست
سلام وخداقوت خدمت استاددگرامی
نه من تاحالا به خودم هیچ جایزه ای ندادم متاسفانه اصلا به ذهنم خطورهم نکرده همیشه ازخودم انتقادداشته ام فقط
باسپاس ازشما
با سلام و خدا قوت
تمرین درس ۱۳
راستش من قبل از مطالعه درس سیزده اتفاقی برام پیش اومد بواسطه همین قدرت کلام که چون مدتی بود نظارت میکردم روی صحبتهام متوجه شدم تنها از کلامم بوده که دستوراتی دادم و انجام شده و اول ازین شروع کردم که اصلا اون جمله رو نگم که بخاد در محیط بیرون وارد بشه و دوم برم در درونم ببینم چقدر این گفتگو قوی هست و چحور میتونم جهتش بدم به سمت مثبت و علتش چی هست از ریشه.جمله من دیگه بدون خانواده نمیتونم.دیگه نمیتونم از خانواده دور باشم.تنهایی نمیتونم بدون خانواده.این جمله من میتونم بگم در یک روز اغراق نکنم در حده فلج کردن یک سیستم پیش رفت تا ناخوداگاهم خاسته منو اجرا کنه.شاید خالی از لطف نباشه گفتنش اینجا.چند روز پیش در حالی که با خاهرم پیامکی صحبت میکردم با احساس فراوان این جملات رو میگفتم و این در حالی بود که داشتم روند رو به جلویی رو پیش میرفتم و متوجه بودم حال روحی خوبی رو هم دارم.و تنها بخاطر اینکه صدای پدرم رو بعد از یک تماس شنیده بودم بشدت دلتنگشون شده بودم.در اون لحظه واقعا بشدت اعلام کردم این دلتنگی رو و حسه پشتش رو.فردای اون شب ساعت نه صبح تماسی داشتم که با وضعیتی که حتی لباس بچمم درست برنداشته بودم خودم رو به پدرم رسوندم و وقتی بهشون رسیدم دیدم کلا اون تماس اشتباه بوده و پیام اشتباهی رو به من رسوندن.ناخوداگاه من دستوره من بدون خانواده و پدرم نمیتونم رو گرفته بود و هر چه سریعتر دستورم رو اجرا کرد و منو به پدرم رسوند اماچحور؟با وضعیتی که به تصور نمیاد از سراسیمگی و احساس وحشت.و الان که هوشیارم نسبت به کلامم با ریشه یابیش متوجه شدم حتی با این کلام که پشتش احساس ناتوانی هست و دایم سیگنال من نمیتونم رو نااگاهانه ممکنه بفرستم حتی ممکنه جلوی ورود خیلی از نعمتها رو به زندگیم بگیرم و عمیقا در سکوت دارم کار میکنم روی این جمله تا به قدرت و توانایی تبدیلش کنم.به تواناییهام فکر میکنم و به یادم میارم که کجاها تونستم ازپسه دوری از خانواده بر بیام.کجاها قدرتمند بودم تا ناخوداگاهم رو بتونم تغییر بدم در این باره.
با سلام و خدا قوت
تمرین درس دوازده:چگونه متوجه نشانه ها بشیم و به کدومشون عکس العمل نشون بدیم؟
به نظره من اگر در خاستمون وضوح داشته باشیم و درخاستمون رو صحیح داده باشیم به تناسب همون نشانه های اشکاری دریافت میکنیم.اگر یقین به دریافت و ایمان به دریافت داشته باشیم فقط گوش به زنگه نشانه ها هستیم و همین اماده بودن و گوش به زنگ بودن اتومات نشانه های هم راستا با خاستمون رو به سمتمون میکشونه.من باشم به کوچکترین نشانه ها هم اهمیت میدم و همشونو جدی میگیرم و به نظرم این خوده من هستم که میتونم از دله هر نشانه ای دریافت داشته باشم.شک و دو دلی رو اگر کنار بزاریم و قانون انتظار رو درست راه انداخته باشیم قلبخودش با یقینی که به دریافت داره میتونه متوجه بشه که کدوم نشانه حقیقیه یا خیر.هر چه ما وضوح بیشتری در درخاست داشته باشیم و ایمان بیشتری هم به دریافت به همون نسبت نشانه ها اشکارتر و قوی تر خودشون رو نشون میدن .و به مرور که این روند تکرار بشه و ارتباط با ناخوداگاه قوی تر اتومات تشخیص هم در این رابطه بالاتر میره.
تمرینات ۱ و ۲ از جلسه پانزده غول چراغ:
.
۱- یکی از اهداف و بهای رسیدن به آن:
– یادگیری زبان اسپانیولی
بهایی که برای رسیدن به این هدف باید بپردازم:
– صرف هزینه پرداخت دوره
– صرف وقت برای گوش کردن به دروس و انجام تکالیف ( بخصوص نوشتن)
– آوردن کانون تمرکز روی دروس
– خرید کتاب و سی دی آموزشی
– تهیه موسیقی و فیلمهای به زبان اسپانیولی
– اختصاص دادن وقتی برای کار اضافی روی زبان و متعهد بودن.
۲- سپاسگزاری در شرایط آن تصادف خودرو:
خدایا سپاسگزارم که زنده هستم و سپاسگزارم که امکان زندگی و جبران خسارات را دارم.
خدایا سپاسگزارم که چشمم بینا است. خدایا سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم که نخاعم سالم است. خدایا سپاسگزارم که تو را دارم و تا تو را دارم تواناترین هستم.
خدایا سپاسگزارم که دوستم فقط پایش آسیب دیده و زنده آست.
خدایا سپاسگزارم که همسرم را دارم. خدایا سپاسگزارم که آسیبی که به دنده های همسرم رسیده، قلب و شش او را مجروح نکرده و قلب و ریه اش سالم است.
خدایا سپاسگزارم که راننده ماشین مقابل زنده مانده.
خدایا سپاسگزارم که تعداد زیادی از گوسفندان عقب وانت زنده مانده اند.
خدایا سپاسگزارم که سلامتم و عمرم باقیست و میتوانم کار کنم و خسارت ماشین را بدهم.
خدایا سپاسگزارم که قانون مرا مقصر دانسته و من از تجربه اشتباهی که کرده ام درس بزرگی گرفته ام. خدایا خودم را سپرده ام به تو ای مهربانترین مهربانان. سپاسگزارم که همیشه کمکم کرده ای و با تو، هیچوقت تنها نبودهام. و مطمئنم که باز هم کمک میکنی. خدایا سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم.
با سلام و خدا قوت
تمرین درس ۱۱ تصویرسازی
هدف کوتاه مدت:خرید و ورود تردمیل به منزل
سلام ناخوداگاه عزیزم،چطوری؟حس کردم اول یکم چاق سلامتی باهات کنم یکم با هم گپ بزنیم مثله همیشه.اینجور که به چشمام زل زدی …..اره بابا کار دارم باهات.تو بگو کی بهتر از تو ؟کی رو پیدا کنم رفیق تر از خودت رفیق جوووون.تو با من تا بی نهایت لحظه هام هستی.چیزایی هست تو زندگیم که باید ببینیش.بزن بریم رفیق.میخام خیالتو راحت کنم که دوسته جون جونیت هر چیزیو خاسته به دست اورده.این اتاقو میببنی گذاشتمش مخصوص ورزشم.این تردمیل که روبروی پنجرس همون چیزیه که میخاستم نشونت بدم.خیلی وقت بود میخاستم دعوتت کنم بیای تجهیزات اینجا رو ببینی ولی فرصت نشد.الانم خوش اومدی عزیزم.باور کن خیلی وقت بود دلم این تردمیلو میخاست ولی هیچ وقت جور نشد بخرمش تا همین چند وقت پیش یهو انگاری کن فیکون شد و مثله معجزه همچینی سر خورد تو خونم.حالا اینکه از کجا و چجوریش بماند سرتو درد نمیارم ولی از وقتی اومده اینجا تمام سلولام سره حال و خوشحالن.وزنش بالای صد کیلوه.اره ازین باشگاهیای حرفه ایه.میدونی از چیش بیشتر خوشم میاد؟این کالری سنجش که با قدمات کار میکنه و این قرمزه کناریه که تپش قلبتو اندازه میگیره.باور کن وقتی میرم روش حس میکنم پرواز میکنم.این پنجره زیره شوفاژم چارتاق بازمیکنم باد از سمت کوه میزنه رو صورتم.این حوله سفیده رو قبل از خریدنش خریده بودم خیلی نرم ولطیفه دختر.رفتم یه بطری اب مارک ادیداسم خریدم خوشم از فرم و رنگه شفاف بطریش میادو سرشم که قرمزه بیشتر خوشحالم میکنه.خوبیش اینه که نمیخاد دیگه لیوان اب خوردنا رو بشمرم.تا شروع میکنم یه بطریش میره و اونم ۳ تا لیوان میگیره.دیگه پیمانمو گذاشتم همین بطریه😁.این دسته های محکم و قوی کناریش که روشون اسفنج نرم زدن خیلی کیف بهم میده.گاهی خسته که میشم کامل خودمو اویزون میکنم از دو طرف روی این دسته ها و پاهامو ولووووو میکنم تا خودشون برن😁ای مهلا بهم میخنده.گاهی قسمم میده مامان بازم ولو شو رو اسفالت.بچم به این مسیره تردمیل میگه اسفالت.راستی میخای امتحانش کنی؟بابا بیا بپر روش حالشوووو ببر.انگار مشتری نیستیاااااا.بیا خودم میرم روش تماشا کن.ای راستی نگفته بودم بهت این کفش ورزشی رو میبینی اینم مارکش ادیداسه.اصله جنسه یکی از دوستام از استانبول خریده برام.خیییلی سبک و راحتن.وقتی میپوشیشا انگاری هیچی پات نیست.من بیشتر ازین خط قرمزایی که گوششونه خوشم میاد.رو زمینه سفیدشون خیلی قشنگ افتادن.بزار بزنمش به برق برم روش تا کار کردن رخشمو ببینی.من هر وقت وایمیسم روش اول نوازشش میکنم و سلام بهش میدم.خوب بزار حالا دکمه قرمزه روشن رو روش بزنم.ای جاااااااان صدای حرکت ارومشو میشنوی؟تمام خاطرات دوران باشگاهم زنده شد.چقدر من همیشه میخاستمت نازه نفست.باید اول اروم حرکت کنی چند دقیقه بعد کم کم سرعتشو ببری بالا.حوصلت که سر نرفته ؟خوووب صدای قدمهامو داری؟این صدای پا با حرکت چرخشی این تسمه ها غوغا میکنن.این اسپیکر رو هم همین مدت خریدم اهنگای ورزشی باهاش میزارم و کلی فضا فضای باشگاهی میشه.مهلا هم بهش کلی خوش میگذره.تا من رو تردمیلم اونم کلی میرقصه برا خودش جلوی اینه.خدایی خیلی وجودش واجب بود این تردمیله.تو این کرونا نمیدونستم کجا باید برم برا حتی یه پیاده روی ساده.از بس کوچه رو چپ و راست بالا پایین رفتم تمام همسایه ها دیگه میشناختنم.😁در هر حال بابت داشتنش خیییلی خوشحالم و قدردانه خداوندی که این نعمتو وارده زندگیم کرد و میدونم که با همراهی و همکاری تو یکدونم نمیشد.گاهی متوجه میشم که به روم نمیاری ولی کلی برای شاد کردن من تلاش میکنی و منم میخام که ببینی که خاستم به دستم رسید و ازت ممنونم بی نظیر.نظرت چیه یه کیفی به خودمون بدیم و بریم بیرون یه اتیش درست کنیم و غروب رو تماشا کنیم؟یا ببرمت پارک بالای کوه ازونجام دیدن غروب لذت بخشه.بزار سرد کنم.خوب اینم خاموش.خیلی اوایل نباید فشار به بدنم بیارم.کم کم دقیقشو زیاد میکنم.فعلا همین ۳۰ دقیقه کافیه.تا برسم به دویدن روش هنوز مونده.فعلا در حده قدم زدن ساده هستم روش جلوتر که برم و کار به دویدن برسه خبرت میکنم بیای خاهره ورزشکارتو ببینی😄
با سلام تمرین جلسه چهارم
من هنوز دارم روی خصوصیات افراد با عزت پایین بررسی میکنم و سعی میکنم خودم را بهتر بشناسیم اما فکر میکنم که کمال طلبی افراطی را دارم چون در تربیت فرزندانم سخت گیر هستم اما دارم روی این خصوصیات کار میکنم . و ایراد گیر هم در گذشته بودن اما تا با متد ،aj آشنا شدم خیلی بهتر شدم . اهمال کاری هم دارم یه مقدار توی بعضی کارها که علاقه بهش ندارم که به وسیله لیست کارهای تعویقی دارم سعی میکنم این خصوصیات را هم روش کار کنم. با سپاس
سلام خدمت دوستان واستاد گرامی
در مورد تمرین جلسه دهم
من الان که این قانون را یاد گرقتم فهمیدم که خانه ای که دران هستم نتیجه تصویر سازی بوده .چون همیشه دوست داشتم خانه ام ایوان داشته باشه با پله کوتاه ومشرف به باغچه
همیشه دوست داشتم تا بارون میاد من از توی هال،بارون که میریزه توی باغچه را ببینم والان دقیقا همین اتفاق می افته
البته اگه بارون بیاد
امیدوارم امسال زیاد این اتفاق بیفته
با سلام و خدا قوت
تمرین جلسه ده:تجربه خودتون رو درباره رسیدن به یک خواسته که با تصویر سازی بهش رسیدید رو بیان کنید.
حدوده ۵ سال پیش بود.دخترم به دنیا اومده بود و ۵ ماهه بود.خونه ای داشتیم بسیار نامناسب از نظره موقعیت مکانی و نورگیری و سرمای کف بسیار ازار دهنده بود و چون دیگه دخترم کم کم باید چهار دست و پا رفتن رو شروع میکرد بسیار تحت فشار بودم بخاطر شرایط نامناسب منزل و سرمای کف.شرایط مالی فوق وخیم هم داشتیم و همسرم بیکار بودن و به در و دیوار میزدن که پروژه بگیرن و نمیشد.همینجور که دخترم بغلم بود یکباره یادم به کتاب تجسم خلاق اومد که حدوده ۸ سال قبل مطالعه کرده بودم و تمریناتش رو انجام داده بودم و به هیچکدوم از خاسته هامم نرسیده بودم.😁با وجودی که باورم رو بخاطره شرایط سخت زندگیم نسبت به تصویر سازی از دست داده بودم اما احساس مادرانم و خاستم بخاطره ارامش دخترم غالب شد و به خودم گفتم تیری در تاریکی بابا مگه راهه دیگه ای داری؟بیا و یه باره دیگه هم این روش مسخره رو که جوابم بهت نداده امتحان کن.😁دخترم رو بغل کرفتم و در حینی که براش اواز میخوندم شروع کردم تصویرسازی خونه ای که دلم میخاست دخترم توش بزرگ بشه.کفه خونه.پرده ها.منظره روبروم.تابش نوره خورشید.تعداد پنجره ها.نورپردازی سقف.جنس و طراحی کابینت ها.سرویس بهداشتی و حتی شکل و جنس دوش حمام.و مکانش که بهشت بود اطرافش.یک ساعت این کارو انجام دادم با حس عااااالی و بدون اینکه فکر کنم میرسم بهش یا نه.اونزمان کمتر از ۵۰ ملیون پول پیشه خونه ای که خاسته بودم نمیشد و ما تنها ۱۲ ملیون داشتیم.چند روز گذشت و من بکل فراموش کردم که تصویرسازی کردم.یکباره صاحب خونمون شدید با همسرم درگیر شد و همسرم تصمیم گرفت خونه رو عوض کنیم.قیامتی به پا شده بود و توی اون موقعیت نمیدونستیم چکار کنیم و از کجا پول بیاریم کرایه حمل بدیم حتی.همسرم از شدت ناراحتی از خونه بیرون زدن برای پیاده روی و وقتی برگشتن گفتن شروع کن جمع کردن وسایل که خونه پیدا کردم.پرسیدم با چه پولی؟گفتن همینجور که راه میرفتم رسیدم سره ساختمونی که نوسازه و ۸ واحده و تنها کابینتش تکمیل نیست.صاحب خونه وقتی متوجه شد تو کاره طراحی داخلی هستم بهم پیشنهاد داد که بیا و کابینتا رو تکمیل کن در عوض توی یکی از واحدهام بشین.و چون همسرم اشنا داشتن که مصالح رو قسطی میدادن تونسته بودن هماهنگ کنن که تا ۸ ماه بعد پوله مصالح و ام دی اف رو پرداخت کنن و سریع با صاحب خونه همونجا قرارداد بسته بودن.دوستان وقتی اسباب کشی کردیم صاحب خونه جدید اومد گفت دخترم ازین ۸ واحد هر کدوم رو که دوست داری بردار.من مثله پادشاهها تمام واحد های صفر و کلید تحویل رو چرخیدم و واحده مورده نظرم که دقیق هنونی بود که تصویر سلزی کرده بودم رو برداشتم.مثله ۸ بهشت بود خونه و مکانش و جفته یه پارکه بی نهایت سرسبز و زیبا.موقعیت مکانی عااالی و ویو عااالی.بالاشهره شهری بود که زندگی میکردم.باور کنید تا یکماه شوکه بودم و دست به در و دیواره خونه میکشیدم و گریه میکردم از شوق.
تمرین جلسه سیزده:
با سلام
یک گفتگوی بیرونی نادرست که طبق عادت انجام میدادم : « دست شما درد نکند.»، مدتیست که سعی کرده ام و دارم با « خدا خیرت دهد»، « سلامت باشی»، و « دمت گرم ، ممنون» و از این قبیل جملات عوضش می کنم.
و یک گفتگوی درونی نادرست: « من هیچ وقت به کارهام نمیرسم و همیشه وقت کم میارم، و در عین حالی که همش مشغول بوده ام و استراحت نکرده ام، بازهم کارهام انجام نشده… من اصلا وقت ندارم!»
دو سه روزه که با هشیاری مواظبم که این جمله ها در ذهنم نیایند و فوری در ذهنم می گویم:« چه خوب دارم کارهام را انجام میدهم و زمان را قشنگ مدیریت میکنم. آفرین به خودم که به کارهام با نظم و ترتیب میرسم….حالا بنشین و کمی استراحت کن عزیزم ! »
با سلام و خدا قوت
تمرین جلسه نه.انتخاب محاوره و بیرون کشیدن کلماتی که به اشتباه استفاده شدن
در خصوص انجام این تمرین باید بگم چون هوشیارم کلمات زیادی نیستن در محاوراتم که یه جورایی بخام مچ خوومو بگیرم.اما در گذشته از جملات خسته نباشید.انشالله که خیره.انشا الله درست میشه.مواظب خودت باش.امیدوارم خوشبخت باشی.عاقبتت بخیر باشی.
با سلام من ویدئو های جلسه دوم رو دیدم بسیار جالب و حیرت انگیز بود
با سلام و خدا قوت
تمرین درس ۸
چه باورهای نادرستی را ویدیو کلیپ به ناخوداگاه القا میکند؟
در این ویدیو صحبت از جبر روزگار شده که به ناخوداگاه القا میکنه هیچ اختیاری در کار نیست در حله بعضی از مسایل.وقتی صحبت از جبر میشه یعنی کاملا هر چیزی رو که هست بپذیر و بشین و از جات تکونم نخور چون خیلی چیزا تو دسته ما نیست.پشته این نشستن و احساس جبر غم و خشم سرو کلش پیدا میشه و همین در غمها نشستن غمهای بیشتری رو وارده دنیامون میکنه.غصه خوردن رو در این دنیا یه چیزه عادی و طبیعی و حتی بشکل یه قانون جلوه میده و به ناخوداگاه این باور رو میده که خیلی طبیعیه غصه دیدن و در غصه بودن و زندگی کردن.دیدن زیبایی جنگل از بیرون با ظاهری زیبا و از درون تکیده و خراب به ناخوداگاه میگه من ویرانم تو تنها ویرانی منو باور داشته باش هر چند مردم از من ابادانی میبینن از بیرون.پای منطق رو به جهانهای موازی کشیده و اینجور القا میکنه که در نهایت پیروزه میدان خوداگاه و ذهن بوده.دو دوتا چهارتای عقل همیشه درسته در نظره خواننده.در کل مهره تاییدی در رده تئوری انتخاب زده و انسان رو موجودی بی اختیار و بدون قدرت و اسیر و ناچار جلوه داده برای ناخوداگاه.موجودی بلاتکلیف و سرگردان که هر چه پیش اید خوش اید رو باید بعنوان تقدیر نوشت پذیرا باشه.
با سلام و درود خدمت اساتید عزیزوگرامی ودوستان همراه
۱یعنی من فقیرم
خدایا برای ثروت و فراوانی که مرادر بر گرفته ازت سپاسگزارم
۲-یعنی من در حال حاضر سلامت نیستم
خدایا برای سلامتی که به من هدیه داده ای سپاسگزارم
٣-یعنی درحال حاضر به گرفتاریها فکر میکنم
خدایا برای اینکه همیشه به موفقیت فکر میکنم ومثبت اندیش هستم ازت سپاسگزارم
۴-یعنی من ناراحتی قلبی دارم
خدایا برای سلامتی قلبم وکل بدنم ازت سپاسگزارم
۵-یعنی فرزندم صالح نیست
خدایا برای اینکه به من فرزند سالم وصالح هدیه دادی ازت سپاسگزارم
۶-یعنی من لایق شریک زندگی مورد علاقه ام نیستم
خدایا برای اینکه به من همسر خوب و مورد علاقه ام را دادی ازت سپاسگزارم
۷-یعنی من لایق بخشش ورحمت خدا نیستم
خدایا برای اینکه مرامورد بخشش ولطف ورحمت قراردادی ازت سپاسگزارم
۸-یعنی من در موقع امتحان جواب سوالات را فراموش میکنم
خدایا بابت یادگیری کامل درسها و انجام امتحانم باموفقیت ازت سپاسگزارم
۹-یعنی من لیاقت کار خوب با حقوق عالی نیستم
خدایا بابت پیدا کردن کارخوب باحقوق عالی ازت سپاسگزارم
۱۰-یعنی اینکه در کارم مشکل وجود دارد
خدایا کارها را باموفقیت وبا راحتی انجام می دهم ازت سپاسگزارم
۱۱-یعنی اینکه الان همه چیز درست نیست
خدایا بابت اینکه همه چیز درست پیش میرود ازت سپاسگزارم
۱۲-یعنی احتمال دارد درسفرت دچار مشکل وخطر بشی
خدایا ازینکه همیشه ودر همه جا مراقب عزیزانم هستی بی نهایت ازت سپاسگزارم
۱۳-یعنی الان در خیر و خوشی نیستی
خدایا برای اینکه تا آخر عمر مراقب عزیزانم هستی وبهترینها را براشون قراردادی ازت سپاسگزارم
۱۴-یعنی درحال حاضر من چاق هستم ونمی توانم لباسهای مورد علاقه ام رابپوشم
خدایابابت تناسب اندام واینکه میتوانم لباسهای مورد علاقه ام را بپوشم ازت سپاسگزارم
۱۵-یعنی درحال حاضر از دوره نتیجه نگرفته ام
خدایا برای اینکه مرادر این مسیر خوب وعالی تناسب اندام ماندگار قراردادی وبرای اینکه دراین مسیر به آگاهی وتناسب اندام ماندگار رسیده ام بی نهایت ازت سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم.
با سلام و خداقوت
تمرین درس ۷
جملات تمرین چه پیامی به ناخوداگاه میدن و جمله را تصحیح کنید
۱:من ثروتمند می شوم..این جمله قروتمند شدن را به اینده موکول میکند و به ناخوداگاه فقر رو القا میکنه و میگه من فقیرم.درستش اینه که بگیم من ثروتمندم و سرشار از ثروت و روزیهای بی پایان پروردگارم
۲:
خدایا به من سلامتی عنایت بفرما….این جمله به ناخوداگاه میگه من بیمارم.درستش اینه بگیم خداوندا بخاطره سلامتیم ازت ممنون و سپاسگزارم
۳:من هیچ موقعه به گرفتاریهایم فکر نمیکنم…..به ناخوداگاه میگه من گرفتار و داغونم😁.درستش اینه بگیم هیچ گرفتاری ندارم و از اینکه گرفتاری ندارم سپاسگزارم
۴:ناراحتی قلبی من خیلی زود خوب میشود….میگه من ناراحتی قلبی دارم و حالا حالاها تو این شرایط میمونم و خوب بشو نیستم به این زودیا.درستش اینه بگیم ناراحتی قلبی من به لطف الهی شفا پیدا کرده و سپاسگزارم
۵:انشا الله که فرزتده من به خواست خدا در اینده صالح خواهد شد.:پیامش به ناخوداگاه اینه که بچه من ناصالح هست.درستش اینه بگیم خداوندا سپاسگزارم که فرزندی صالح و سالم به من عطا کردی
۶:انشا الله شریک مورده نظرم رو پیدا خواهم کرد…میگه شریک مورده نظرم وجود نداره.درستش اینه بگیم من شریک مورده نظرم رو به لطف الهی پیدا کرده ام
۷:خدایا مرا ببخش و بیامرز…..پیامی که میده اینه که من غرقه گناهم یعنی تا خرخره تو گناه غرقم.درستش اینه بگیم من در رحمت و بخشایش و امرزش پروردگارم
۸:خدایا کمک کن فردا جواب سوالات یادم بیاد.پیامش اینه که من جواب سوالات یادم نمیاد هرگز..درستش اینه بگیم خدایا ممنونم که جواب سوالات رو به یادم میاری
۹:نذر کردم یه کاره خوب با یه حقوق خوب گیرم بیاد…
پیامش اینه که نذرم جواب نمیده.کاره خوب با حقوق خوب گیرم نمیاد.درستش اینه از اینکه نذرم جواب داد و کاره خوب با حقوق عالی گیرم اومد
۱۰:به امید خدا که مشکلی پیش نمیاد.پیامش اینه که دقیقا مشکلی پیش میاد.درستش اینه بگیم مطمینم مشکلی پیش نمیاد.خدا رو شکر که تمام مسیرها بازه و هیچ مانعی نمیبینم
۱۱:انشا الله همه چیز درست میشه..پیامش اینه که همه چیز خرابه و وسطه ویرانی داریم به سر میبریم.درستش اینه بگیم خدایا شکرت که همه امورات به بهترین طریق درست و راست شده یا بگیم یقین دارم همه چیز به سرعت در حاله بهبوده
۱۲:امیدوارم سفره بی خطری داشته باشید…پیامش اینه که سفرتون پر از خطره.درستش اینه بگیم مطمینن در امنیت کامل و در پناه خداوند هستید یا بگیم در پناه خداوند هستید
۱۳:انشا الله عاقبت بخیر بشی…پیامش اینه که کامل به گل نشستی😄بیچاره شدی رفت.درستش اینه که بگیم الحمدالله که عاقبت بخیری.خدا رو هزاران بار شکر که بهترینها نصیبت شده.یا عاقبت بخیریت رو میبینم.
۱۴: من به زودی لاغر میشوم و لباسهایی که دوست دارم را می پوشم…پیامش اینه که من چاقم و حالا حالاها باید پشته خط باشم برای پوشیدن لباسه مورده علاقم…صحیحش اینه که بگیم من لاغر و خوش اندامم و لباسهای مورده علاقم رو همین الان تهیه کردم و پوشیدم
۱۵:من حتما ازین دوره نتیجه میگیرم..پیامش اینه که این دوره هیچ فایده ای نداره و عملااا دارم وقتمو تلف میکنم.صحیحش اینه بگیم من ازین دوره نتیجه صد در صد گرفتم و صد در صد موفق شدم.
سلام و خدا قوت.
درباره انتخاب اسم برای ضمیر ناخوداگاه تجربه جالبی داشتم.شب اول که درخاست دادم اسمشو بهم بگه اسمه همسرم رو تو خاب دیدم که روی کاغذ ویزیت تو دستم بود و منتظره نوبت دهی بودم برای پزشکشون.بیدار که شدم شدیدا حالم خراب بود سریع اومدم درس رو مطالعه کردم.دیدم ازش نخاستم اسمی بهم بگه که بار یا درد برام ایجاد نکنه.شب دوم درخاستم رو درست تر دادم و در کمال تعجب تو خاب رفتم به ۱۸ ساله پیش.زمانی که دانشجو بودم و یه زوج زن و مرد استاد بودن در دانشگاهمون و در برهه ای از زمان به دادم رسیدن وتقریبا دو هفته هر روز وقت استراحت من به اتاقشون میرفتم و کلی صحبت میکردیم و بهم محبت میکردن.بکل فراموشم شده بود.تو خابم فقط فامیله استاده خانمم یادم بود و منتظره ملاقات پشت درشون ایستاده بودم و دهها بار تو خاب خودم به خودم میگفتم اسمشون چیه؟تا بیدار شدم رفتم تو سایت دانشگاه و اسمشونو پیدا کردم. وجالب تر اینکه وقتی تو خاب در باز شد و من استادم رو ملاقات کردم با چهره ای فوق مهربان و دوست داشتنی منو بغل کردن و کلی بوسیدن و گفتن منتظره اومدنت بودم.دیگه حتی نشونه برای تاییده درستی خابم نخاستم.چون خییییلی بعید بود من ۱۸ سال پیش رو یادم بیاد و محبت و کمکی که استادم بهم کردن.در گذره زمان کاااامل پاک شده بود حتی در خوداگاهم.
تمرین جلسه دوازدهم:
به کدام یک از نشانه ها باید هوشیار بود و اونها رو انجام داد و کدام یک رو نادیده گرفت؟ به نظر من نشانه هایی که بویی (!) یعنی نشانی از خواستهها و اهداف ما در آنها باشد و بشارتی از رسیدن به مقصود و مطلوب ما در آن باشد، قابل اعتماد هستند .. آنها که راه را رسیدن به هدف را برای ما میگشایند و به ما حال خوب میدهند را باید برگزید. آنها که ما را مضطرب میکنند و شک به دل ما می اندازند را باید نادیده بگیریم… آنها که توی دل ما را خالی میکنند و دم از ناامیدی و ناکارامدی ما میزنند باید نادیده بگیریمشان و آنها که با نظام ارزشی ما در تضادند را هم نباید انجام دهیم.
چگونه می توانیم تشخیص دهیم که یک نشانه از سمت جهان هستی برای پیشرفت ماست یا خیر ؟ باید هر از گاهی بایستیم، درنگ کنیم و ارزیابی کنیم که آیا آن نشانه، ما را به خواسته مان نزدیک میکند یا خیر… اگر دیدیم که در حال دور شدن از خواسته مان هستیم، بی شک آن نشانهی گمراه کننده ای بوده و انتخاب نادرستی بوده.