پرخوری و بی اختیار خوردن آفت سلامت جسم و سلامت عاطفی!!!
پرخوری و بی اختیار خوردن، آفت تناسب اندام شما
پرخوری و بی اختیار خوردن هم به ضرر سلامت جسمانی و سلامت عاطفی است. هدف زندگی برای یک پرخور بی اختیار دور غذا و وزن بدن می چرخد.کم کردن وزن و لاغری موضوع اصلی زندگی و جانشین همه چیزهای دیگر می شود. ذهن او یکسر با غذا، رژیم و برنامه های آن و غیر مشغول می شود.
غالبا افراد اسیر پرخوری و بی اختیار خوردن به عواقب طولانی مدت اعمال خود توجهی نمی کنند. و در عوض تسلیم وسوسه ها و ولع های خود می شوند.
نمی توانند خوردن را به تاخیر بیاندازند.و اسیر فرمانروایی استبدادی بی اختیار خوردن هستند. و برای خوردن عذر و بهانه می آورند.
از کمبود عزت نفس تا پرخوری و بی اختیار خوردن !!!
مشکلات پرخوری و بی اختیار خوردن بسیار پیچیده و معمولا حاصل مجموعه ای از عوامل هست. منظور این است که نمی توان گفت که به یک دلیل بستگی دارد. مثلا همانطور که باخت یک تیم، هیچ گاه تقصیر یک فرد یا یک عامل نیست و به مجموع کارکردهای اعضای تیم و دست اندر کاران مربوط می شود.
از آنجا که انسان هم موجودی چند بعدی است، نمی توان با صراحت مثلا مشکلاتی چون پرخوری و بی اختیار خوردن و چاقی را حاصل یک بعد یا یک عامل دانست.
پرخوری و بی اختیار خوردن فقط محصول عوامل جسمی نیست!
پرخوری و بی اختیار خوردن ومشکلات مربوط به اضافه وزن، ناشی از زنجیره ای از عوامل هستند. غالبا مردم عوامل چاقی خود را در مربوط به جسم می دانند. مثلا بعضی از قرار معلوم ذخیره سلول های چربی شان بیشتر از دیگران است.
یا برخی باور دارند که سوخت وساز بدنشان کندتر است. بعضی می توانند غذای زیادی بخورند، بدون اینکه وزنشان بالا برود و چاق بشوند. در حالیکه برخی دیگر با همان قد و هیکل، با غذای کمتر از آنها و حتی با فعالیتی مشابه آنها، وزنشان زیاد است. و از چاقی رنج می برند.لازم به ذکر است که تا به امروز همه ی عمکرهای مربوط به سوخت وساز بدن، برای بشر کاملا روشن نشده است.
ما نکته ی بسیار مهم و تاثیرگذار در مورد پرخوری و بی اختیار خوردن و چاقی عوامل روان شناختی و اجتماعی و محیطی و ذهنی است. که نقش مهمی را ایفا می کنند و در حالیکه کمترین بها را دریافت می کنند.
کم اثر بودن عوامل بیرونی در پرخوری و بی اختیار خوردن
در بین این عوامل دخیل در پرخوری و بی اختیار خوردن و کلا چاقی، بعضی چیزها تغییر ناپذیرند. مثلا ما نمی توانیم ژن های خود را تغییربدهیم. تا امروزدر این مرحله از علم پزشکی، هر ژنی که دارید، مجبورید که تحمل کنید.
یا تا آنجا که به عوامل جسمانی مربوط می شود، به نظر نمی رسد بتوانیم در مورد سوخت وساز بدنمان کار چندانی بکنیم. عوامل اجتماعی و محیطی مثل شغل و برنامه های زندگی و دوستان تغییر دادنی اند.
اما ایجاد چنین تغییراتی تاثیر کمی در تغییر احساس و اصلاح رفتار شما دارند. تاثیر درمان جغرافیایی یا نقل مکان از یک منطقه به منطقه دیگر، برای کاهش مشکل پرخوری و بی اختیار خوردن کم سابقه بوده است.
و با خاتمه دادن به پیوند زناشویی هم نمی توانید در درمان پرخوری و بی اختیار خوردن موفق شوید!
پس تا اینجا حتما متوجه شدید که کدام عامل مهمترین نقش و اثر را پرخوری و بی اختیار خوردن و چاقی دارد : بله عامل روانشناختی.
عزت نفس مهترین نقش را دارد
ما می توانیم با شناخت و تغییر فاکتورهای مربوط به ذهن و روان مان، در حل مشکل پرخوری و بی اختیار خوردن و چاقی موفق عمل کنیم.تغییرات چشگیری که در نحوه ی فکر و احساس خود ایجاد می کنیم، در دراز مدت، مستقیم و غیر مستقیم منجر به کاهش وزنمان می شود. در این میان یکی از مهمترین فاکتور ها عزت نفس است.
متاسفانه در جامعه ما بسیاری از مردم نه تنها عزت نفس ندارند، بلکه وجودشان سرشار از حقارت و بی ارزشی است. این به خودی خود بسیار دردناک است و منشا بروز بسیاری از نارضایتی های درونی و بیرونی و رفتارهای ناکارآمد است.
ما منحصر به فردیم
انسان ها منحصر به فرد خلق شده اند. می دانیم که در بین میلیاردها انسان، هیچ دو نفری نیستند که اثر انگشت شان کاملا شبیه هم باشد. شخصیت حتی از اثر انگشت هم بی همتاتر است. هیچ دو نفری در دنیا وجود ندارند که از نظر هوشی و عاطفی و روانشناختی شبیه هم باشند، حتی دوقلوهای یکسان!
درست که برخی شباهت های ما اینقدر زیاد هست که می توانیم به بعضی چیزها مثل بعضی روش های درمانی و داروها عمومیت داد. اما این منحصربودن افراد را نقض نمی کند.
اضطراب از عوامل مهم پرخوری و بی اختیار خوردن
یکی از احساسات ناخوشایندی که حداقل بخشی از آن در اثر کمبود عزت نفس ایجاد می شود، احساس اضطراب است. که یکی از شایع ترین عوامل در پرخوری و بی اختیار خوردن و چاقی است. ما عموما فکر می کنیم که اضطراب از ترس ناشی می شود. اما تفاوتی وجود دارد.
زمانی که ما از چیزی می ترسیم، چیزی که از آن می ترسیم، به عنوان عامل آشکاری وجود دارد. ولی اضطراب، چنین عامل آشکاری ندارد.
ترس یا اضطراب
مثلا وقتی حیوانی به شما حمله می کند، احساس ترس می کنید. قلبتان تند می زند. نفس تان بند می آید. گمان می کنید که زندگی تان به خطر افتاده است. این ها واکنش های جسمانی و عاطفی طبیعی شماست.
اما اگر در یک روز معمولی، در خانه، در حال آشپزی برای خانواده هستید. و درونتان احساسی شبیه به حالت های ترس دارید، شما مضطرب هستید. زیرا دلیل موجهی برای این احساس وجود ندارد.
اضطرابم را چه کنم؟؟؟
می توان گفت که اضطراب یعنی معذب بودن. که اغلب اصلا نمی دانیم علت آن چیست. و نمی دانیم چه کاری برایش می توانیم بکنیم. هیچ راه درستی که بتواند این احساس را بکاهد یا از بین ببرد، پیدا نمی کنیم. چون علت آن عموما آشکار نیست و ناشناخته است.
داشتن و نداشتن عزت نفس
فردی که از عزت نفس برخوردار است، خودپنداره ی(تصویر خود از خویشتن) خوبی از خود دارد. احساس باارزش بودن و دوست داشتنی بودن و لیاقت داشتن می کند. ( در دوره ی غول چراغ جادو و تناسب اندام با قدرت ذهن به تفصیل در مورد عزت نفس و راهکارهای افزایش آن توضیح داده شده است.)
افرادی که از عزت نفس برخوردارند، بیشتر احتمال دارد که بدون اضطراب، خود را با چالش ها و تنش های زندگی تطبیق دهند. در حالیکه کمبود عزت نفس موجب می شود که فرد خیلی بیشتر در مورد اضطراب آسیب پذیر باشد.(مثلا آسیب پرخوری و بی اختیار خوردن)
کمبود عزت نفس و اضطراب
احساس اضطراب غالبا به سبب کمبود عزت نفس هست. و این احساس آنقدر ناخوشایند است. و گاها برای روان ما غیرقابل تحمل هست که سعی می کنیم از این عذاب به روش های مختلف فرار کنیم. گاهی این راه ها سازنده اند، چون در درون به ما آرامش و شادی می دهند.
اما برخی راهها مخربند. مثل اعتیاد به مواد مخدر یا پناه بردن به غذا و پرخوری و بی اختیار خوردن برای رسیدن به حال خوب.
چرخه ی اعتیاد
حتی گاهی بعضی از این راه های سازنده هم فرد رو گرفتار می کنند. وقتی برای برطرف کردن اضطراب، مشغول کارهای مفید می شویم. و کار مثبت انجام می دهیم، این در ظاهر خوب به نظر می رسد.
اما در حقیقت چیزی که باعث این کار مفید شده فرار از یک احساس بد و منفی بوده است. و نکته ی مهم پنهان، این است که منشا اضطراب از بین نرفته است.
این باعث می شود که…
زمانی که فرد به هدفی که تعیین کرده بوده برسد.(یا اثر حال خوب کار مفیدش تمام شود) دوباره دچار حالت های بد ناشی از احساس اضطراب می شود. و به همین خاطر فرد دوباره همین رویه را برای احساس حال خوب(ولو موقت) تکرار می کند.
این روند موجب اعتیاد فرد به انجام آن کار مثبت می شود. این اعتیاد می تواند عواقب منفی نظیر توجه نکردن به خانواده و امور معنوی، یا حتی آسیب دیدن سلامتی فرد بشود.
اعتیاد به پرخوری و بی اختیار خوردن
تاثیر راه های مخرب مثل مصرف الکل و اعتیاد و پرخوری و بی اختیار خوردن روشن است. این راهها به طور موقت باعث می شوند ذهن احساس ناخوشایند را فراموش کند. و با اثرات خطرناک و سوئی که دارند، خود تبدیل به مشکل بزرگتری می شوند.
خیلی از افراد با خوردن اضطراب خودشان را تسکین می دهند. غذا از راه های مختلفی ممکن است باعث ایجاد احساس آسودگی بشود. و با تکرار این روند باعث ایجاد اعتیاد مغز به این پرخوری و بی اختیار خوردن می شوند.
اضطراب گرسنگی و پرخوری و بی اختیار خوردن
ما به نوعی اولین بار اضطراب را به شکل گرسنگی در زندگی خود تجربه کردیم. در دوران نوزادی. امکان ندارد که بزرگسالی که مدتی است غذا نخورده و احساس گرسنگی می کند، این احساس را با اضطراب اشتباه بگیرد.
اما طفل نوزاد نمی تواند بین این دو تمایز قائل شود. و برای از احساس گرسنگی همان اضطراب است. وقتی به او غذا می دهند اضطراب گرسنگی اش از بین می رود.
این اولین تجارب زندگی است. و بارها بارها در دوران کودکی تکرار می شود. طوریکه ذهن نورس اینگونه تاثیر می پذیرد که غذا می تواند اضطراب را تسکین دهد.
هیچ منطقی در کار نیست!!!
این مطلب کمک می کند که این موضوع را راحت تر درک کنیم که، چرا در بزرگسالی در مواردی ذهن ناخودآگاه ما برای تسکین اضطراب خود پرخوری و بی اختیار خوردن را انتخاب می کند. یادآوری می کند که چطور در دوران کودکی با خوردن اضطرابش تسکین یافته. با اینکه هیچ منطقی در این ارتباز نیست. ولی به این عمل ادامه می دهد.
نیاز به آسودگی از اضطراب می تواند به فرمان “بخور ” خاتمه یابد. این فرمان فشار برای پرخوری و بی اختیار خوردن را فراهم می کند.این فرد از علت کاری که می کند یا منشا این اجبار آگاهی دارد یا ندارد، اهمیتی ندارد.
این حقیقت که روند در بخش ناخودآگاه ذهن صورت می پذیرد به هیچ عنوان از آن نمی کاهد.
کودکی ما…
کودکی که اولین واکنش مادرش به گریه ی او این بوده که، بدون توجه به علت گریه، فورا شیر را در دهانش بگذارد.خیلی بیشتر استعداد ابتلا به عادت های پرخوری و بی اختیار خوردن دارد. احتمالا این موضوع درست است، که خودشان اضطراب دارند و احساس ناامنی می کنند.
در مقابل گریه ی بچه تنها غذا خوراندن به او را می شناسند. مادرانی که احساس بهتری به خودشان دارند. با گریه ی بچه مضطرب نمی شوند. و احتمالا مادران فرزندانی هستند که رفتارشان نسبت به غذا سالم تر است.
البته تکیه ی صرف به این ساده انگاری است. زیرا مشکلات مربوط به پرخوری و بی اختیار خوردن تنها به خاطر بودن یا نبودنِ یک عامل بوجود نمی آیند.با این همه، نخستین واکنش های والدین ممکن است. در رویکرد فرد در بزرگسالی به غذا موثر باشد.
دانستن کافی نیست…
با آنکه تاثیراتی که در دوران اولیه ی زندگی می گیریم مهم اند. اما این ها به هیچ وجه تنها تجاربی نیستند که بر رابطه ی فرد با غذا اثر می گذارد. گذشته از این، حتی اگر بدانیم منشا بعضی از رفتارهایمان چیست. به خودی خود باعث توانایی ما برای تغییر(یا حل پرخوری و بی اختیار خوردن ) آنها نمی شود.
شاید بدانیم که علت یک آتش، کبریتی است که آن را افروخته. اما فوت کردن کبریت آتش را خاموش نمی کند. به همین ترتیب، آگاهی از این که چگونه و به چه سبب واکنش های روانشناختی پیش می آیند. کار چندانی در تغییر آن ها نمی کند.
تنها به کار گرفتن این آگاهی در عمل است که از بروز آن ها پیشگیری می کند. اگر ما منشا مشکلات (مانند پرخوری و بی اختیار خوردن)خود را بشناسیم.
می توانیم از به وجود آمدن آن ها در دیگران مخصوصا در فرزندان اجتناب کنیم. به هر حال، وقتی که الگوی زندگی تثبیت شده است ،بیشتر برای به راه هایی برای تغییردادنش نیاز داریم تا تحلیل تاریخی آن.
ویژگی های خاص طبیعت بشری
انسان ها قادرند از تجارب گذشته، حتی نسل های گذشته ی خود درس بگیرند. و از تکرار رفتارهای مخرب خودداری کنند. انسان ها قادرند درباره ی اهداف و آرمان های خود در زندگی فکر کنند.در حالیکه سایر مخلوقات هیچ هدف نهایی ای ندارند. برای کسب عزت نفس یا بهبود آن کافی است که تمام قابلیت های بی همتای طبیعت بشری خود را پرورش دهیم.
می توانیم این قابلیت ها را نه تنها برای غذا خوردن(مشکل پرخوری و بی اختیار خوردن ) بلکه در مورد سایر عرصه های زندگی به جریان بیندازیم.
راه حل چیست؟
تیم متد aj با تهیه ی دوره هایی نظیر لاغری و تناسب اندام با قدرت ذهن و همین طور دوره ی غول چراغ جادو، تا کنون به افراد بسیاری کمک کرده است که بالاخره گریبان خود را از چنگ بردگی پرخوری و بی اختیار خوردن و احساس بی ارزشی و کمبود عزت نفس آزاد سازد.در این دوره ها شما بینش متفاوت و سبک جدیدی را تجربه خواهید کرد.
شما در دوره ی لاغری با قدرت ذهن، یاد می گیرید که باورها، افکار و رفتارهایی که چاقی و پرخوری و بی اختیار خوردن را باعث شده اند، تغییر و جایگزین کنید. و به جای بیرون و در تاریکی به دنبال کلید گشتن، در درون خود، نور بیاندازید و کلید این قفل زندگی تان را پیدا کنید.
به یاد داشته باشید که کاهش وزن یک چالش ذهنی است نه یک چالش جسمی!
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.