در دوره لاغری ذهنی aj ، تناسب اندام یک جزء کوچکی از خواسته هایم شد
در دوره لاغری ذهنی aj ، تناسب اندام یک جزء کوچکی از خواسته هایم شد
تجربه خانم سعیدی . بسمه الله الرحمن الرحیم. من خانم سعیدی هستم از هنرجوهای دوره لاغری ذهنی aj . این تجربیات حاصل گذروندن یک سوم دوره لاغری ذهنی aj یعنی سیزده جلسه هست. که می خوام درموردش صحبت کنم. من وقتی که این روش رو توی گوگل دیدم، فقط فکرم سمت لاغری می رفت. و به اون تغییراتی که الان توی خودم می بینم اصلا ذره ای هم فکر نمی کردم.
اما الان با گذشت این مدت الان تناسب اندام یک جزء کوچکی از خواسته هام شده. خدا رو خیلی شاکرم که من رو در این مسیر قرار داد. یک مسیر درست و مطمئنی رو در زندگیم باز کرد.
دکترها می گفتند که کاری نمی شه کرد تا اینکه…
من نمی خوام بگم که قبلا چجور انسانی بودم. فقط می خوام از این من جدید خودم حرف بزنم. وقتی من وارد دوره لاغری ذهنی aj شدم با آموزش های بسیار عالی استاد جعفری بزرگوار آشنا شدم. هر هفته سعی می کردم جلسات رو تمومش کنم و جلسه جدید رو شروع کنم. بعد سعی می کردم با آموزش ها روی خودم و فکرهام و باورهام کار کنم. و بیام اون شخصیت قبلی خودم رو خرابش کنم. و یک من جدید با اون افکار و باورهای جدید برای خودم بسازم.
کم کم تغییرات رو در خودم حس می کردم. مثلا یکی از اون تغییرات این بود که من سندروم روده تحریک پذیر داشتم. و دکترها می گفتند که کاری نمی شه کرد. تا وقتی که زنده هستی باید دارو بخوری. الان با لطف خدا و متد ای جی، من ۵ ماه هست که هیچ دارویی مصرف نمی کنم. البته بیماریم هم رو به بهبودی رفته.
دوره لاغری ذهنی aj دنیام رو عوض کرد
اصلا می تونم بگم که افکارم عوض شده. خیلی رنگ و بوی قشنگ تری به خودش گرفته. نظرم به دنیا عوض شده. از بودن کنار عزیزهام، دیدن هر روز زندگی، از خدا سپاسگزاری می کنم.
من وقتی در این دوره لاغری ذهنی aj اومدم، چون یک پسر نوجوون دارم، بخاطر افکار قبلم که با الان خیلی تفاوت داشت با هم خیلی سازگار نبودیم.کم کم داشت ازم دور می شد. وقتی به این متد ای جی اومدم، با این تغییراتی که کردم پسرم هم متوجه این تغییرات شد. و اونم سعی کرد رفتارش رو تغییر بده. حالا مثل دو تا دوست با هم شدیم. خیلی بیشتر کنارم هست. حالا از خدا برای اینکه فرزندم کنارم هست و اون آرامش رو دارم، ازش سپاسگزاری می کنم.
به دوره لاغری ذهنی aj که الان توش هستم کاملا ایمان دارم
در مورد غذا خوردن، اون پرخوری های عصبیم، اون آشفتگی ها، اون آرامشی که نداشتم، همه کم کم کمرنگ شدند. هنوز هستند،ولی خیلی کمرنگ. تغییر دیگر اینکه من سپاسگزار بودنم هست.من دخترم کنکوری بود. توی دفترم همیشه می نوشتم که دوست دارم دخترم در یک دانشگاه خوب درس بخونه. دخترم کنکور رو داد و نتایج اومد.
خداروشکر دانشگاه اصفهان رشته داروسازی قبول شد. الان داره درس می خونه. بیشتر از این خوشحالم که توی شهر خودمه. کنار خودم هست. و نگرانش نیستم. بارها وبارها خداروشکر می کنم.
دیگر اینکه احساس می کنم که قلبم برای دوست داشتن عزیزانم، اطرایانم، حس می کنم بزرگ تر شده. همه اطرافیانم رو دوست دارم. حتی این احساس از طرف بقیه به من منتقل می شود. بعضی ها که هیچ وقت به من ابراز علاقه نمی کردند، به من ابراز علاقه می کنند. می گن که دوست داریم.
من فکر می کنم به خاطر اینه که در دوره لاغری ذهنی aj باورهام عوض شده. جهانم تغییر کرده. یکی دیگه از این تغییرات این بود که من قبلا هرجا در مورد لاغری، آگهی تبلیغاتی می دیدم، حالا توی تلویزیون، موبایل، هرجا بود ذخیره اش می کردم. حتی می اومدم زنگ می زدم. تماس می گرفتم. شرایطشون رو می پرسیدم. اما الان می بینم که اصلا خیلی بی تفاوت شدم. اصلا خیلی هاشون رو از گوشیم راحت پاک کردم. و به این مسیری که الان توش هستم کاملا ایمان دارم.
به خاطر چیزهای کوچیک اصلا حرص نمی خورم
من قبلا که با همسرم بیرون می رفتیم، پشت چراغ قرمز می موندیم یا ترافیک بود، شروع می کردم به غر زدن. اعصابم خرد می شد. اما الان دیگه اصلا اینها رو ندارم. الان که با هم بیرون میریم، ترافیک هست، اصلا هیچی نمی گم. این تغییر رو شوهرم متوجه شده بود. خیلی خوشحال بود که من به خاطر چیزهای کوچیک اصلا حرص نمی خورم. حتی این تغییر رو به من گوشزد کرد.
جالب تر ازهمه اینکه من قبلا همه سریال ها رو دنبال می کردم. بازپخششون رو می دیدم. و نمی ذاشتم از دستم در بره. اما الان مدت هاست که من اصلا تلویزیون نگاه نکردم، به گفته خود استاد دوره لاغری ذهنی aj. اصلا آدم خیلی آرامش داره. یک آرامش خاصی داره. خبری از این ورودی های بی خودی که ما به ذهنمون وارد می کردیم.
در دوره لاغری ذهنی aj به خود احترام گذاشتن رو یاد گرفتم
یک چیز دیگر که خیلی جالب بود، من آدمی هستم که باید حقوق همسرم رو تا آخر ماه مدیریت بکنم. که کم نیاریم. برای همین من یک سری چیزها رو که می خواستم، نمی خریدم. چون می گفتم که کم میاریم تا آخر ماه. نمی خریدم. خودم رو محروم می کردم.
یک مدت قبل که ۷ ، ۸ روزی بود تا دریافتی حقوقمون، فکر می کنم ۲۰۰ هزار تومن باقی مونده بود. بیرون بودیم. و من کله پاجه دیدم. و هوس کردم. من بدون اینکه به موجودی کاری داشته باشم(البته می دونستم که چقدر داشتم)رفتم و خریدم و اومدم. بچه ها و همسرم گفتند:که وای..تو این کار رو کردی؟!!!
با صراحت گفتم که بدنم ارزش داره. همسرم خیلی خوشحال شد از این رفتارم. چون اون برخلاف من هست. هرچی دید و دوست داشت، می گوید که باید بخریم و بخوریم و بپوشیم. الان فهمیدم که اون درست فکر می کرده. به خودش و به بدنش احترام میزاشته. من اشتباه فکر می کردم. همیشه هم متناسب بوده(همسرم).
الان از وجودم، از اندامم، لذت می برم
از تغییرات دیگرم در دوره لاغری ذهنی aj این بود که، قبلا به بدنم احترام نمی گذاشتم. اصلا شناختی از بدنم و اون قدرت ذهنم نداشتم. به هر دلیلی خودم و اون اندامم رو سرزنش می کردم. حال بدی داشتم. با این راهی که به رویم باز شد،خیلی تغییر کردم. متاسف شدم از اون برخوردهای ناخوبی که با خودم وبدنم داشتم. ولی الان از وجودم، از اندامم، لذت می برم.
قشنگ از هرچیزی که خداوند آفریده کیف می کنم. هر روز برای تک تک اعضای بدنم، سالم بودنشون، از خدا سپاسگزاری می کنم. با دیدی که امروز دارم، زندگی خیلی زیباتر هست. محیط اطرافم قشنگ تر هست. بیشتر عاشق همسر و فرزندانم هستم. از بودن کنارشون احساس آرامش می کنم.
باورهام عوض شدند
اصلا دوره لاغری ذهنی aj یک سری چیزها رو به چشم من آورد که متوجهشون نبودم. داشتمشون.ولی متوجه حضور اونها نبودم. حالا میفهمم که جهانم تغییر کرده. باورهام عوض شده. البته یک سری مسائل هم توی زندگی ارزشی نداشتند. من به خاطرشون همیشه ناراحت بودم. خیلی راحت از زندگیم رفتند.
یک سری مسائل ارزش داشتند. من نادیده شان گرفته بودم. اونها دوباره جز نظام ارزشی من شدند با آموزش های استاد گرامی. مثل همین ارزش مراقبت از خودم. ارزش رابطه خوب با خانواده ام. همه این ها دوباره جز ارزش های من شدند.
قبلا در حق خودم ظلم می کردم
منی که قبلا یک لباس می خریدم، توی کمد لباسی آویزون می کردم. نمی پوشیدم. می گفتم حالا دارم. این رو یک وقت دیگه می پوشم.و خودم رو لایق پوشیدن اون لباس قشنگ همون موقع نمی دونستم. اما الان هر چی که دوست دارم می خرم، می پوشم. و چه حس خوبی در آدم ایجاد می شه. حس اینکه آدم ارزشمندی هستی. لیاقت پوشیدن بهترین ها رو داری. خیلی حس و حال خوبی دارم.
می بینم که قبلا در حق خودم ظلم می کردم. الان خیلی تغییرات کردم. نمی توانم همه رو بیان کنم. همه را مدیون استاد گرامی و دوره لاغری ذهنی aj هستم. اگر بخوام همه تغییرات رو بگم زمان زیادی می بره.
اما خودم از این همه این تغییرات تعجب می کنم. از من جدیدی که دارم می سازم، کیف می کنم. لذتش رو می برم. واقعا دیکه نمی دونم که از کدوم تغییر حرف بزنم. بعضی از تغییرات رو اطرافیان متوجه می شوند. و به من می گویند.
حرف آخرم
حرف آخرم اینه که خیلی خوشحالم. اصلا بدون آگاهی اومدم و با این دوره لاغری ذهنی aj آشنا شدم. اصلا به قول استاد، جهان من رو آماده تغییر دیده بود که در این مسیر و راه قرار داد. باعث شد که زندگی من دچار تغییر بشود. وجودم عوض شود.
با کسایی آشنا بشوم که هر کدامشان دنیایی از مهر و عاطفه و کوله باری از تجربه هستند. و می توانم از وجودشون، از تجربیاتشون در زندگیم استفاده کنم. فقط امیدوارم که بتوانم در این مسیر ثابت قدم باشم. چون من تازه اول راهم. می خوام که یک مسیر قشنگی برای خودم بسازم و ادامه اش بدهم. و لذتش رو ببرم. اصلا یک من متفاوتی از خودم بسازم.
یک دنیایی برای خودم بسازم که توش امید، محبت، عشق، تناسب اندام، همه این ها با هم وجود داشته باشه در اون.از بودن در کنار خانواده ام بیشتر لذت ببرم. همه این ها رو اول از لطف خدا می دانم.و بعد آموزش های عالی و فوق العاده دوره لاغری ذهنی aj و استاد جعفری بزرگوار. بعد هم تلاش های خودم ، تجربیات و راهنمایی دوستای خوب و قدرتمندم می دانم. عاشق همتون هستم. دوستتون دارم. ممنونم که از اینکه به حرف های من گوش دادید. موفق باشید. و سربلند.
با شرکت در دوره تناسب اندام لاغری ذهنی aj ،حتما تجربه خوب بعدی، تجربه شما خواهد بود.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.